اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آئین

نویسه گردانی: ʼAʼYN
آئین . (اِ) رجوع به آیین شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
آیین گشسب . [ گ ُ ش َ ] (اِخ ) نام سپهبدی که هرمز او را به جنگ بهرام چوبینه فرستاد و او به دست مردی زندانی کشته شد.
آیین محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) نام قریه ای به مازندران .
آیین نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نظامنامه . (فرهنگستان ).
در واقع همانطور که به همراهان زرتشت و میتراییسم ها مجوس اطلاق گردیده ، به دین و آیین انها هم اصطلاحا آیین مجوس گفته میشود و منظور از آیین مجوس همان دی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آیین پرستی . [ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) خدمت با فروتنی . (برهان ) : به درگاه خسرو خرامش کنیم به آیین پرستیش رامش کنیم .فردوسی (از بعض فرهنگها).
آیین جمشید. [ ن ِ ج َ ] (اِخ ) نام نوا و آهنگی است در موسیقی ، منسوب به جمشید پادشاه پیشدادی . || نام لحن دوم از سی لحن باربد. (برهان ).
آیین هوشنگ . [ ن ِ ش َ ] (اِخ ) نام کتابی موضوع و برساخته که در آن فلسفه ٔ یونانی مترجَم به عربی را با اصطلاحات و لغات عرب ، به اجزاء قس...
آیین اکبری . [ ن ِ اَ ب َ ] (اِخ ) قوانین و یاسا و دین گونه ای که میرزا ابوالفضل به امر اکبرشاه هندی آورد. || نام کتاب سوم از اکبرنامه .
آیین دادرسی . [ ن ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصول محاکمات . (فرهنگستان ).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.