اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آب سار

نویسه گردانی: ʼAB SAR
آب سار. [ ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در قزوین و قمشه و سمیرم فارس نام چشمه هائی است که بزعم عوام افشاندن آب آن در مزارعی که ملخ بدانجا فرود آمده باشد سبب آمدن مرغ سار که ملخ را دفعو تباه می کند، گردد، و آن را آب مرغان نیز گویند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ابسار. [ اِ ] (ع مص ) خراشیدن ریش (زخم ) را پیش از نضج آن . ناسور کردن ریش . || گشن دادن خرمابن پیش از وقت آن . || خواستن حاجت پیش ا...
ابصار. [ اِ ] (ع مص )دیدن . دیدن بچشم و به دل . رؤیت . || اعلام . دیده ور گردانیدن . || روشن و پیدا شدن .
ابصار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ بصر. چشمها. بینائیها. دیده ها.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.