اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آدم

نویسه گردانی: ʼADM
آدم . [ دَ ] (اِخ ) نخستین پدر آدمیان ، جفت حوّا. (توریة). ابوالبشر. بوالبشر. خلیفةاﷲ. صفی اﷲ. ابوالوری . ابومحمد. معلم الاسماء. ج ، اوادِم :
تا جهان بود از سر آدم فراز
کس نبود از راه دانش بی نیاز.

رودکی .


نشیبت فراز و فرازت نشیب
چو فرزند آدم بشیب و بتیب .

رودکی .


یک بار طبع آدمیان گیر و مردمان
گرْت آدم است بابک و فرزند بابکی .

اسدی .


ورنه آدم کی بگفتی با خدا
ربّنا انّا ظلمنا نفسنا.

مولوی .


اکبر و اعظم خدای عالم و آدم
صورت خوب آفرید و سیرت زیبا.

سعدی .


بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند.

سعدی .


حدیث عشق اگر گوئی گناه است
گناه اول ز حوّا بود و آدم .

سعدی .


در نقد عیش کوش که چون آبخور نماند
آدم بهشت روضه ٔ دارالسلام را.

حافظ.


|| نامی است از نامها، ازجمله ابوبکر احمدبن آدم الادمی المحدث .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اطمینان نداشتن. این واژه عربی است و پارسی آن ناویشرام است
غله دان عدم . [ غ َل ْ ل َ / ل ِ/ غ َ ل َ / ل ِ ن ِ ع َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از زمین است که به عربی ارض خوانند. (برهان قاطع) ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.