اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آل ا

نویسه گردانی: ʼAL ʼ
آل ا. [ لُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) اولیای خدا. || (اِخ ) خاندان و احفاد رسول صلوات اﷲعلیه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
گوگ آلا. (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه . واقع در 31هزارگزی شمال خاوری قره آغاج و 22هزارگزی جنوب شوسه ٔ م...
عز و علا. [ ع َزْ زَ وَ ع َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) (از دو فعل عز + علا) عزیز و گرامی است و بلندمرتبه ، و آن را پس از ذکر نام خداوند آرند: ...
الا و بلا. [ اِل ْ لا وُ بِل ْ لا] (ق مرکب ) در تداول عامه بلاتخلف . حتماً. مسلماً: الا و بلا باید این کار بشود. رجوع به ماده ٔ بعد شود.
الا و للا. [ اِل ْ لا وُ لِل ْ لا ] (ق مرکب ) در تداول عوام ، حتماً. لابد. بی چون و چرا: الا و للا همین را میخواهم که میخواهم . رجوع به ماده ...
الا الذین . [ اِل ْ لَل ْ ل َ ] (اِخ ) در بیت زیر رمز است از آیه ٔ : الا الذین آمنوا وعملوا الصالحات (قرآن 227/26) که در آن شاعران نیکوکار از...
الا کلنگ . [ اَل ْ لا ک ُ ل َ ] (اِ) به ترکی ذراریح است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به ذروح شود.
علاء زاهد. [ ع َ ءِ هَِ ] (اِخ )رجوع به علاءالدین بخاری (محمدبن عبدالرحمان ) شود.
علاء عالم . [ ع َ ءِ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به علاءالدین عالم شود.
کلمه اشتباه "علی ایحال = در هر حال
علاء منجم . [ ع َ ءِم ُ ن َج ْ ج ِ ] (اِخ ) علی شاه محمدبن قاسم خوارزمی . اوراست احکام الاعوام به فارسی . رجوع به علی شاه شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.