اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آینه ٔ پیل

نویسه گردانی: ʼAYNH PYL
آینه ٔ پیل . [ی ِ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دهل یا طبل بزرگ که آن را بر پیل مینواخته اند. و بعضی گفته اند جرس و درای و زنگ است که بر پیل آویزند :
از ابر پیل سازم و از باد پیلوان
وز بانگ رعد آینه ٔ پیل بی شمار.

منوچهری .


چون بلشکرگه او آینه بر پیل زنند
شاه افریقیه را جامه فرو نیل زنند.

منوچهری .


فروغ آینه ٔ پیل تو بروز نبرد
برون برد ز عذار قمر غبار کلف .

بدر چاچی .


و رجوع به آیینه ٔ پیل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.