گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ابراق نویسه گردانی: ʼBRʼQ ابراق . [ اَ ] (اِخ ) نام کوهی بمشرق جرجان ۞. (مراصد الاطلاع ). || نام کوهی به نجد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی ابراق ابراق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ بَرَق (معرب بَرَه ). برَه ها. ابراق ابراق . [ اِ ] (ع مص ) برق افتادن بر کسی . رسیدن برق کسی را.زدن برق کسی را. || برداشتن ناقه دم خود را در اثر آبستنی . || ترسانیدن مرد... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود