ابس
نویسه گردانی:
ʼBS
ابس . [ اَ ] (ع مص ) سرزنش کردن . خوار کردن . شکستن کسی را. خوار شمردن . خرد و حقیر پنداشتن . || درشتی کردن . (زوزنی ). || ترساندن . || بند کردن . || پیش آمدن کسی را بمکروه . غلبه کردن . قهر کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
عبس آباد. [ ع َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رشخوار بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه . واقع در 65هزارگزی شمال باختری رشخوار و 20هزارگزی جنوب ...