اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اخطل

نویسه گردانی: ʼḴṬL
اخطل . [ اَ طَ ] (اِخ ) ۞ غیاث بن غوث بن الصلت بن الطارقه از بنی تغلب مکنی به ابی مالک و ملقب به ذی الصلیب . در سبب تلقب او به اخطل اختلاف است . گویند وی مردی را از قوم خود هجا گفت آن مرد ویرا گفت : یا غلام انک لأخطل ،ای سفیه . و معروف آنست که وی بسبب بذائت و سلاطت لسان به اخطل ملقب گردید. مولد اخطل در بادیه ٔ عراق ، برساحل فرات است و او با جریر و فرزدق معاصر بود و ایشان در شعر از یک طبقه باشند و اخطل در حیره مقیم بود و بین او و کعب بن جعیل که پیش از او شاعر تغلب بودمهاجات درگرفت و اخطل بر او غالب آمد و آنگاه وی مقدم شعرای تغلب شناخته شد و سبب تقرب او به بنی امیه آن بود که معاویه خواست تا انصار را هجو گوید پس فرزند خود را نزد کعب بن جعیل فرستاد تا او را بهجو ایشان برانگیزد و چون او مسلمان بود ابا کرد و گفت : ادلّک علی غلام منا نصرانی لایبالی أن یهجوهم و کأن ّ لسانه لسان ثور. قال و من هو قال الأخطل . پس معاویه او را بخواند و بفرمود انصار را هجا گوید گفت حق من بگذاری ؟ گفت آری . پس قصیده ای در هجو انصار بگفت . قوله :
و اذا نسیت ابن الخلیفة خلة
کالجحش بین حمارة و حمار
لعن الاله من الیهود عصابة
بالجزع بین صلیصل و صرار.
و چون خلافت به عبدالملک بن مروان رسید اخطل را مقرب داشت و اکرام کرد. عبدالملک در شعر بصیر بود و بشعر اخطل اعجاب داشت و از قول او بطرب میشد تا آنجا که ویرا شاعر بنی امیه نامید.او راست : 1 - دیوان الأخطل ، و این دیوان را اب آنطون صالحانی از روی نسخه ٔ دارالکتب پطرسبورگ که توسط رزق اﷲ حسون استنساخ شده بود منتشر ساخت در مطبعةالیسوعیین بیروت سال 1891م . و نیز اب مذکور دیوان ویرا ازروی نسخه ای که در بغداد بود با چاپ عکس انتشار داد.(بیروت سال 1909). و چاپ سنگی دیوان توسط دکتر غریفینی از روی نسخه ای که در یمن بود در بیروت بسال 1907م . و با تعلیقاتی چاپ شد. 2 - قصیدةالأخطل فی مدح بنی امیه و سبب انشاء قصیده آن است که اخطل شیفته ٔ خمر بود و بطلب آن نزد عبدالملک بن مروان شد خلیفه بر او خشمگین گردید و گفت : لولا حرمتک لفعلت بک و فعلت . و او از آنجا بیرون شد و نزد خماری رفت و باده نوشید و بازگشت و درین وقت قریحت او بهیجان آمده بود پس بر عبدالملک درآمد و او را بقصیده ای که مطلع آن چنین است مدح گفت :
خف القطین فراحوا منک و ابتکروا
و ازعجتهم نوی فی صرفها غیر.
قصیده ٔ مزبور با ترجمه ٔ لاتینیه بکوشش هوتسما در لیدن بسال 1878م . بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ):
کو خطیب و کو امیه کو حطیئة کو کمیت
اخطل و بشار برد آن شاعر اهل یمن .

منوچهری .


راویان شعر من در مدح او
سخره بر اعشی و اخطل کرده اند.

خاقانی .


مولد او بسال نوزده قمری و وفات بسال نود قمری بوده است . و رجوع به الموشح چ مصر ص 37، 50، 65،99، 115، 116، 124، 125، 130، 131، 132، 142، 148، 165، 166، 171، 227، 239، 240، 309، 380 و المرصع و الجماهر بیرونی ص 138 و روضات الجنات ص 520 و قاموس الاعلام و الشعر والشعراء ابن قتیبه چ 2 ص 189 و الأعلام زرکلی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
اخطل . [ اَ طَ ] (ع ص ) نعت است از خَطَل . سخن تباه گوینده . مرد بسیارگو. || سست و سبک شنونده . || آنکه گوش او سست شده و آویخته باشداز...
اخطل . [ اَ طَ ] (اِخ ) نام شاعری از عرب و اشعار او را ابوسعید سکری گرد کرده است . (ابن الندیم ). و او از شعرای مُوَلّدین است .
اخطل . [ اَ طَ ] (اِخ ) ابن حمادبن نمربن تولب . شاعریست از عرب .
اخطل . [ اَ طَ ] (اِخ ) ابن غالب . شاعریست از عرب .
اخطل . [ اَ طَ ] (اِخ ) تغلبی . رجوع به اخطل غیاث بن غوث ... شود.
اخطل . [ اَ طَ ] (اِخ ) ضَبعی . شاعریست از عرب .
اخطل .[ اَ طَ ] (اِخ ) نصرانی ملقب به دَوبَل . شاعریست .
اختل . [ اَ ت َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خَتْل . حیله گرتر. فریبکارتر.- امثال :اختل من ذئب ؛ حیله گرتر از گرگ .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.