اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اصیل الدین

نویسه گردانی: ʼṢYL ʼLDYN
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) فرزند نجیب سمرقندی . از شاعران روزگار سلجوقیان پس از عهد معزی و سنجری در ماوراءالنهر بود. عوفی وی را «از لطیف طبعان سمرقند» شمرده و «ابیات » وی را «در غایت لطف و طراوت » دانسته و گوید: آنچه او گفته است محض لطف طبع است .
در حق سعد نجار گوید:
نجار بچاکری تویی درخور مغ
شعر تو خطاست جمله در دفتر مغ
چشمت به کلاه مغ همی ماند راست
زیراک سپید است و کژ و در سر مغ.
و در حق پسر کاک پزی گوید:
روی تو بروشنی سبق برد از مه
وز نور تو در تو کی توان کرد نگه
با منبر تو چرخ یکی پست حقیر
با کاک تو جرم مه یکی قرص سیه .
و گوید وی از احداث است ، بیش از این از لطایف ابیات او استماع نیفتاده است . (از لباب الالباب ج 2 ص 396).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) امیراصیل الدین عبداﷲبن علی بن ابی المحاسن بن سعدبن مهدی علوی محمدی . امامی فاضل و بارع و متورع بود، حدی...
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) حسن . لقب پسر خواجه نصیرالدین طوسی معاصر اولجایتو (که در سال 703 هَ . ق . بتخت سلطنت نشست ) بود. و اولجایت...
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) در روزگار شاه منصور پادشاه معاصر حافظ شیرازی حاکم قم بود. حافظ ابرو درباره ٔ گرفتار شدن سلطان زی...
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) عبداﷲ حسینی .خواندمیر در حبیب السیر نام وی را در ذیل سادات و مشایخ و علمای زمان سلطان حسین میرزا بایقرا (8...
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن مظفر عقیل . بانی مدرسه ٔ اصیلیه ٔ دهوک بخارج شهر یزد بود که در نیمه ٔ اول قرن هشتم هجری میزیست . (...
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) محمد شیرازی . از کبار مشایخ و عرفا بوده و در سال 618 هَ . ق . درگذشته و در قریه ٔ بلیان در یک فرسنگی سمت جن...
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) نظام الدین . شیخ الاسلام اصفهان در عصر شاه ابواسحاق . رجوع به اصیل نظام الدین شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.