اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اطرین

نویسه گردانی: ʼṬRYN
اطرین .[ اِ ] (اِ) در صیدنه ٔ ابوریحان آمده است : بزبان رومی و سریانی اطرین گویند و بپارسی شاه افروش گویند و آمدی گوید: زلانیا و قطایف و آنچه از فطیر سازند او را اطریه ۞ گویند و فارابی در دیوان خود آورده : اطریه ۞ طعامی است که معتاد ترکانست - انتهی . و پیداست که منظور از اطرین همان اطریه است . رجوع به اطریه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مظهر نور، روشنایی و درخشندگی/(به مجاز) زیبارو نام یکی از پادشاهان خوزستانی در زمان داریوش بزرگ.در دوره‌ی هخامنشی آترین بانویی نامدار از بازماندگان ک...
نام پسر اوپدرم در زمان داریوش بزرگ، آتشین و سرخ فام، پر انرژی آترین به از اسمهایی است که هم برای دختر به کار می رود و هم برای پسر به کار می رود. مظهر ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.