اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الا

نویسه گردانی: ʼLA
الا. [ اَ ] (صوت ) کلمه ٔ خطاب است یعنی ای و به عربی یا گویند. (برهان ). در فارسی ... کلمه ٔ خطاب است بمعنی ای . (غیاث از برهان ). و صاحب نهج الادب آرد: و بعضی گویند: «الا» از هلا، که بمعنی مذکور (تنبیه ) است در فارسی مستفاد میشود که این نیز فارسی بود ودوم مبدل اول ، یا بالعکس «الا» مشترک است در عربی و فارسی و «هلا» فارسی الاصل است و این محل نظر است چرا که سبب قرب تلفظ احتمال نمیشود که یک لغت باشد چنانکه ای ندائیه که به فتح ، عربی است و به کسر فارسی . آری «الا» احتمال تعریب دارد و میتواند که متوافق باشد در عربی و فارسی چنان که صاحب قاموس بدان قائل شده است و در فارسی به «ها» بدل شده هلا گویند. (از نهج الادب ص 571). این کلمه در اشعار فارسی بمعنی ندا و تنبه آمده است و در بسیاری موارد پس از آن کلمه ٔ «ای » آمده است و معنی آگاه باش ، هان ، بدان میدهد :
الا ای خریدار مغز سخن
دلت برگسل زین سرای کهن .

فردوسی .


همی گفت الا ای روا خسروا
بزرگا سترگادلاور گوا.

فردوسی .


الا یا خیمگی خیمه فروهل
که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل .

منوچهری .


الا ای ترک آتش روی ساقی
به آب باده عقل از من فروشوی .

سعدی .


الا ای آهوی وحشی کجائی
مرا با تست چندین آشنائی .

حافظ.


و گاه بدون «ای » آید :
الا وقت صبوح است نه گرم است و نه سرد است
نه ابر است و نه خورشید و نه باد است و نه گرد است .

منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 218).


|| و با «تاء» توقیت بکار رود و بیشتر در مورد دعا بود :
الا تا درآیند طوطی و شارک
الا تا سرایند قمری و ساری ...

زینبی .


الا تا همی بتابد بر چرخ کوکبی
الا تا همی بماند بر خاک پیکری .

عنصری .


الاتا ببارد سرشک بهاری
الا تا بروید گل بوستانی
بزی با امانی و حور قبایی
به رود غوانی و لحن اغانی .

منوچهری .


الا تا باد نوروزی بیاراید گلستان را
و بلبل را بشبگیران خروش آید بر اوراقش
ز یزدان تا جهان باشد مر او را مملکت بینی
که ملکتهای گیتی را شود نسبت برستاقش .

منوچهری .


الا تا حد شعر نزدیک شاعر
مقفا و موزون بود ز اصل و قانون .

سوزنی .


|| تحذیر، و پس از آن «تا» ی تحذیر آید، که پس از زینهار نیز می آید :
الا تا هر کجا مار است گنج است
الا تا هر کجا خرماست خار است .

عنصری .


الا تا نگرید که عرش عظیم
بلرزد همی چون بگرید یتیم .

سعدی .


الا تا بغفلت نخسبی ۞ که نوم
حرامست بر چشم سالار قوم .

سعدی


و گاه بدون آوردن «تا»بمعنی تحذیر است :
الا گر جفاکاری اندیشه کن ۞
وفا پیش گیر و کرم پیشه کن .

سعدی


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۵ ثانیه
الا و بلا. [ اِل ْ لا وُ بِل ْ لا] (ق مرکب ) در تداول عامه بلاتخلف . حتماً. مسلماً: الا و بلا باید این کار بشود. رجوع به ماده ٔ بعد شود.
الا و للا. [ اِل ْ لا وُ لِل ْ لا ] (ق مرکب ) در تداول عوام ، حتماً. لابد. بی چون و چرا: الا و للا همین را میخواهم که میخواهم . رجوع به ماده ...
کلمه اشتباه "علی ایحال = در هر حال
الا الذین . [ اِل ْ لَل ْ ل َ ] (اِخ ) در بیت زیر رمز است از آیه ٔ : الا الذین آمنوا وعملوا الصالحات (قرآن 227/26) که در آن شاعران نیکوکار از...
شکل غلط قس علیهذا
لاحکم الا. [ ح ُ م َ اِل ْ لا لِل ْ لاه ] (ع جمله ٔ اسمیه ) یعنی فرمانی نیست جز خدای تعالی را. شعار خوارج به روز صفین و نهروان . قول خوارج...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
الا ما شذ و ندر. [ اِل ْ لا ش َذْ ذَ وَ ن َ دَ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ استثنائیه ) جز آنچه کم یاب و نادر بود. جز آنچه اندک و کمیاب باشد. بندرت . ندر...
لاتثنی الا و قدتثلث . [ ت ُ ث َن ْ نا اِل ْ لا وَ ق َ ت ُ ث َل ْ ل َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) هیچ دوئی نیست که سه نشود.
آلا. (فرانسوی ، حرف اضافه ) ۞ در کلماتی که از فرانسه در زبان ما داخل شده چون و مانند و مطابق باشد، چون : آلافرانک ، آلانگله ، آلاتورک ، آلاگ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.