المان
نویسه گردانی:
ʼLMAN
المان . [ اَ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان رشت در 5 هزارگزی شمال رشت و هزارگزی خاور راه پیربازار. جلگه و معتدل مرطوب است . سکنه ٔ آن 420 تن شیعه اند که به گیلکی وفارسی سخن میگویند. آب آن از صیقلان رود تأمین میشودو محصول آن برنج و صیفی کاری و شغل اهالی زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
یکی دیگر از مناطق محل زندگی عشایر بختیاری است که پس از امامزاده احمد فداله و منطقه چلان واقع شده است بعد از این منطقه , منطقه سرد می باشد که مکان بعدی...
المان . [ ] (اِخ ) دهی است در چهارفرسخی مشرق تنگ سروک از ناحیه ٔ ایل یوسفی در بلوک کوه گیلویه ٔ فارس . رجوع به فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 27...
المان . [ اَ ] (اِخ ) یکی از کشورهای اروپا. رجوع به آلمان و مقدمه ٔ ابن خلدون متن عربی ص 62 شود.
آلمان . (اِخ ) ۞ آلمانْی . آلمانی . (دمشقی ). نام مملکتی به اروپای مرکزی . حدّ شمالی آن دریای شمال و شبه جزیره ٔ دانمارک و دریای بالتیک و...
(Germany)
این نام در فارسی دخیل از فرانسوی[۱] است:Allemagne (فرانسوی)، Alemania (اسپانایی)، Alemanha (پرتغالی)، Almanya (ترکی): «سرزمین همه مردمان» ی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
لدوی آلمان . [ ل ُ دُ ] (اِ) مسهلی است قوی و آن را با شربت نرپرون آشامند.
امپراتوری آلمان (به آلمانی: Deutsches Reich) به کشوری گفته میشد که با تاجگذاری ویلهلم یکم، پادشاه پروس به عنوان قیصر آلمان، در تاریخ ۱۸ ژانویه ۱۸۷۱ ش...