گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الن نویسه گردانی: ʼLN الن . [ اِ ] (اِخ ) ۞ محلی است در پیرنه ٔ شرقی جزء ناحیه ٔ پرپینیان ۞ فرانسه ، در نزدیکی رودخانه ٔ تش ۞ . سکنه ٔ آن 5100 تن است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی الن الن . [ اِ ل ِ ] (اِخ ) خانم جکسن . او راست : الدروس الاولیة فی الفلسفةالطبیعیة و مبادی علم الهیئة. (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 702 - 703). الن الن . [ اُ ل ِ ] (اِخ ) ۞ از قدیمترین شاعران یونان . وی در «دلف » و «دلوس » معابد شمس را ایجاد کرد و پرستش خورشید را بنیاد نهاد. اشعار او در مع... جاموش الن جاموش الن . [ اُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر واقع در سی هزارگزی جنوب خاوری مشکین شهر و شش هزارگ... الن شله گر الن شله گر. [ اُ ل ِ شْل ِ / ش ِ ل ِ گ ِ ] (اِخ ) ۞ ادام گتلب . نویسنده ٔ دانمارکی . به سال 1779م . در کپنهاگ متولد شد و به سال 1850م . درگذشت ... آلن آلن . [ ] (اِخ ) نام طایفه ای که در حوالی بحر خزر ساکن بوده اند. (التدوین ). علن علن . [ ع َ ل َ ] (ع مص ) پیدا گردانیدن . (از منتهی الارب ). پیدا و آشکار کردن . (ناظم الاطباء). || آشکار گردیدن .(منتهی الارب ). پدید آمدن و پخش... علن علن . [ ع َ ل َ ] (از ع ،ص ، اِ) مأخوذ از عربی ، با تغییر حرکت لام از کسره به فتحه . آشکارا. ضد سرّ. (غیاث اللغات و آنندراج از صراح و شرح نص... علن علن . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) وادیی است در دیار بنی تمیم . (از معجم البلدان ). علن علن . [ ع َ ل ِ ] (ع ص ) آشکار و هویدا. (ناظم الاطباء). ظاهر و منتشر و خلاف مخفی . (از اقرب الموارد).و متداول فارسی زبانان ، عَلَن . رجوع به عَ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود