اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امطلال

نویسه گردانی: ʼMṬLAL
امطلال . [ اِ طِ ] (ع مص ) امتداد. کشیده شدن . یقال مطل الحبل و غیره فامطل :
کأن صاباً آل حتی امطلا.
اصمعی . (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
امتلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بکیش و شریعت درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). داخل شدن در دینی . (از اقرب الموارد). || شتاب ر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.