بائز
نویسه گردانی:
BAʼZ
بائز.[ ءِ ] (ع ص ) زنده . (منتهی الارب ). || مردنیکو حال . اسم فاعل از بیز و بیوز. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
جوآن چاندوز بایز (به انگلیسی: Joan Chandos Báez) (زاده ۹ ژانویه ۱۹۴۱) خواننده نامدار و اسطوره ای موسیقی فولک و ترانهنویس موسیقی فولک آمریکایی و فعال...
بائض . [ ءِ ] (ع ص ) تخم گذار.
بایز. [ ی ِ ] (ع ص ) بائز. زنده و مرد نیکوحال . (ناظم الاطباء). عائش . (تاج العروس ). || هالک . (تاج العروس ). و این از اضداد است .
بایض . [ ی ِ ] (ع ص ) بائض . بیضه نهنده . مرغ تخم کننده . ماکیان . (آنندراج ). مرغ خایه کن . مرغ تخمی .