برصاء
نویسه گردانی:
BRṢAʼ
برصاء.[ ب َ ] (ع ص ) تأنیث أبرص . زن مبتلا به مرض پیسی .
- حیة برصاء ؛مار پیسه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
|| ارض برصاء؛ زمین گیاه چریده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || (اِخ ) لقب مادر شبیب شاعر و نام او امامة یا قرصافة بود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
برساء. [ ب َ ] (ع اِ) مردم . (آنندراج ) (منتهی الارب ). براساء. || ما ادری ای البرساء او ای البراساء هو؛ ندانم او چه کس است . (منتهی الارب ...
در زبان فارسی برسا به معنی قدرتمند و نیرومند می باشد و در زبان لاتین به معنی آلفا یعنی نخستین می باشد