اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برهان الدین

نویسه گردانی: BRHAN ʼLDYN
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب احمد ارزنجانی . رجوع به احمد ارزنجانی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۹ ثانیه
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب نصربن ابی الفرج حصری محدث است . رجوع به نصر (ابن ...) شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) دهی است از بخش روانسر شهرستان سنندج . سکنه ٔ آن 181 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج و...
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابراهیم بن محمد مالکی قیسی ، از نحویان بزرگ . رجوع به قیسی (ابراهیم ...) شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابراهیم بن احمد رقی حنبلی است . (یادداشت دهخدا). رجوع به ابراهیم (ابن احمد...) شود.
برهان الدین . [ ب ُنُدْ دی ] (اِخ ) (سید... ترمذی ) یکی از مشایخ متصوفه ، و محمدبن حسن بهاءالدین ولد پدر محمد جلال الدین صاحب مثنوی از مریدان...
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (ع اِ مرکب ) برهان دین . دلیل دین . حجت دین . و آنرا لقب اشخاص قرار میدهند.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قاضی برهان الدین . [ ب ُ ن ُدْ دی ] (اِخ ) محمد هروی . رجوع به قاضی هروی شود.
قاضی برهان الدین . [ ب ُ ن ُدْ دی ] (اِخ ) احمد ملقب به برهان الدین ومعروف به قاضی برهان . عالمی است ادیب از قبیله ٔ چنگیزخان که بعد از ت...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.