گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بقم نویسه گردانی: BQM بقم . [ ب ُ ق ْ ق َ ] (ع اِ) بُقُم ۞ بُقَم ۞ . جوز ماثل . (اقرب الموارد). درخت جوز ماثل . (منتهی الارب ). درخت جوز ماثل که درخت تاتوره باشد. (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه واژه معنی بقم بقم . [ ب َ ق َ / ب َق ْ ق َ ] (ع اِ) ۞ بکم . (برهان ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). معرب بکم و بگم ، چوبی باشد سرخ که رنگ رزان بدان چیزها رن... بقم بقم . [ ب َ ق َ ] (ع مص ) بیمار گردیدن شتر از خوردن عنظوان که نوعی از شور گیاه است . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از متن اللغة). بقم بقم . [ ب ُ ق ُ ] (ع اِ) رجوع به بُقَّم شود. بقم بقم . [ ب ُ ق َ ] (ع اِ) رجوع به بُقَّم شود. بقم بقم . [ ب َ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بالاشهرستان اردستان است که 115 تن سکنه دارد. آب از قنات . محصول آنجا غلات ، خشکبار، محصولات حیوانی .... بقم بقَّم (ا. ع.). چوب درختی هندی ، به نام علمی کایسالپینیا ساپان ، که در رنگرزی به کار می رود. به گفته دینوری (ش 80 و ص 23) این واژه غالباً در اشعارکهن... بقم (بَ قَ). اسم. درختی بلند و تناور با گلهای ریز و برگهایی مانند برگ بادام، دارای میوهای گرد و سرخ رنگ. از این درخت مادة رنگینی به نام هماتین یا همات... بقم بقم (Caesal pinia sappan Linn Sappan woood :(Baqqam بلندی آن به 15 متر میرسد جایگاه رویشی آن مکزیک است. ساقه راست « خشب الحمر » یا « خشب الدم » درخت... بقم بقَّم (ا. ع.). چوب درختی هندی ، به نام علمی کایسالپینیا ساپان ، که در رنگرزی به کار می رود. به گفته دینوری (ش 80 و ص 23) این واژه غالباً در اشعارکهن..... اشک خون بقم اشک خون بقم . [ اَ ک ِ ن ِب َق ْ ق َ / ب َ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اشک خون آلود که از اندوه فراق زاید. (رشیدی ) (مؤیدالفضلا). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود