گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بوقلمون باف نویسه گردانی: BWQLMWN BAF بوقلمون باف . [ ق َ ل َ ] (نف مرکب ) بافنده ٔ دیبای رومی . || که حوادث گوناگون پدید کند. که هر ساعت حادثه ای پدید آرد : ننموده رخ به آینه گردان مهر و ماه نسپرده دل به بوقلمون باف صبح و شام .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود