گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پار نویسه گردانی: PAR پار. (ص ) پاره ؛ ماه پار، ماه پاره . || دریده : دین زردشت آشکار شده پرده ٔ رحم پارپار شده . سنائی .زینت باغ بیشتر گرددچون گل سرخ جامه پار کندپیش دانا زبان شدت دی قصه ٔ راحت بهار کند.عمادی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی پوست پار بخشی از پوست که به وسیله یک عصب ویژه عصب دهی میشود، (به انگلیسی:dermatome) لت و پار لت و پار. [ل َ ت ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) قطعه قطعه . پاره پاره . کاترین پار کاترین پار.[ ت ِ ] (اِخ ) ۞ ملکه ٔ انگلستان . ششمین و آخرین زن هانری هشتم (1512 - 1548). لت و پار شدن لت و پار شدن . [ ل َ ت ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متفرق و پراکنده شدن . جزٔجزء و پاره پاره شدن . پاره پاره و لخت لخت شدن . پریشان شدن .- لت و پار ... گردن پار بودن این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. لت و پار کردن لت و پار کردن . [ ل َ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پاره پاره کردن . بقطعات خرد و بزرگ جدا کرده پراکندن . پراکنده و متفرق کردن . بی نظم و ترتیبی ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود