اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پشت ماهی

نویسه گردانی: PŠT MAHY
پشت ماهی . [ پ ُ ] (ص مرکب ) تسطیحی بطول که میان آن برجسته تر از دو طرف باشد. تسطیحی بصورت ِ پشت ماهی . خرپشته (خلاف مسطح ). || (اِ مرکب ) کنایه از شب است که بعربی لیل خوانند. (برهان قاطع) :
سوادی که در وی سیاهی نبود
وگر بود جز پشت ماهی نبود.

نظامی (از فرهنگ رشیدی و ضیاء).


- پشت ماهی کردن ؛ خرپشته کردن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ماهی پشت . [ پ ُ ] (ص مرکب ) هر چیز که میان وی بلند و اطرافش پست باشد. (ناظم الاطباء). آنچه به شکل ماهی باشد یعنی وسط آن برجسته و طرفینش ...
ماهی پشت گردانیدن . [ پ ُ گ َ دَ ] (مص مرکب ) به شکل پشت ماهی درآوردن : هرچه جنگل بود تبرداران از درختان سطبر عالی خالی کردند و ریگ از ج...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.