اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پشتی کردن

نویسه گردانی: PŠTY KRDN
پشتی کردن . [ پ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پشتیبانی کردن . یاری کردن . مدد کردن . مظاهرت . حمایت . معاضدت . امداد :
اگر ۞ پشتی کند گردون چه باید پشتی لشکر
چه باید یاری مردم کرایاور بود دولت .

قطران .


دگر ره دایه گفت ای سرو سیمین
نه فرزند من است آزاده رامین
که من فرزند را پشتی نمایم
بدان کز بند مهرش برگشایم
اگر وی را کند دادار پشتی
نبیند زآسمان هرگز درشتی .

فخرالدین اسعد (ویس و رامین ).


یارش از کشتی بدرآمد تا پشتی کند همچنان درشتی دید. (گلستان ). دردجة؛ باهم یکی شدن و پشتی کردن دو کس در دوستی . (منتهی الارب ).
- پشتی کردن از کسی یا پشتی کسی را کردن ؛ از او حمایت کردن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.