اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پهلو کردن

نویسه گردانی: PHLW KRDN
پهلو کردن . [ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کناره کردن . (غیاث ). پهلو تهی کردن . روی برتافتن . (برهان ). دوری کردن . احتراز کردن . (اوبهی ). پرهیز کردن . گریختن . (شرفنامه ). اجتناب نمودن . (برهان ) :
با اینکه حلال تست باده
پهلو کن از آن حرام زاده .

نظامی .


شه آزرم او به که یکسو کند
کز آن پهلوان پیل پهلو کند.

نظامی .


به ار پهلو کند زین نرگس مست
نهد پیشم چو سوسن دست بر دست .

نظامی .


خار پهلو کند ز صحبت گل
گر ز خلق توبو ستاند باغ .

مجد همگر.


پهلو کند از آهم آن را که دلی باشد
تا در که رسد ناگه سوز دل پر دردم .

نزاری .


- پهلو کردن ِ خربزه ؛ کوزه کوزه کردن . تشرید. (زمخشری ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
سینه پهلو کردن . [ ن َ / ن ِ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ذات الجنب پیدا کردن . به مرض سینه پهلو مبتلا شدن .
پهلو تهی کردن . [ پ َت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کناره کردن از کاری . (غیاث ). پرهیز کردن و کناره نمودن از کاری و چیزی . (انجمن آرا). کناره کردن...
پهلو خالی کردن . [ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پهلو تهی کردن . شانه خالی کردن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.