اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیله ور

نویسه گردانی: PYLH WR
پیله ور. [ ل َ / ل ِ وَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) ۞ پیلور. شخصی که داروو اجناس عطاری و سوزن و ابریشم و مهره و امثال آن بخانه ها گرداند و فروشد. (برهان ). دارو فروش . (آنندراج ). صیدنانی . (تفلیسی ) (مهذب الاسماء). خرده فروش . دوره گرد در ده ها. پلژی فروش . عطار. عقاقیری . چرخچی . کسی که اسباب مختلف در کیسه یا بسته ریزد و برای فروش دوره گرداند و عموماً به ده ها برد. (فرهنگ نظام ). چرچی . تاجر دوره گرد. صندلانی . دست فروش . پلژه فروش . (مهذب الاسماء). در محاوره کسی که مس و سفیداب و دیگر آرایش زنان در کوچه ها فروشد. (از آنندراج ) :
در ته پیله ٔ فلک پیله ور زمانه را
نیست به بخت خصم تو داروی درد مدبری .

خاقانی .


چو در بسته باشد چه داند کسی
که جوهرفروش است یا پیله ور.

سعدی .


این مسئله از هم طلبان معرکه گیرند
این خرقه ٔ پشمینه کشان پیله ورانند.

مخلص کاشی (از آنندراج ).


فلاورة،پیله وران . || طبیب . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
زهرا پیله ور
۱۳۹۵/۰۶/۲۳ Iran
0
0

به معنای پزشک هم هست.فامیل شوهرمه جالب بود برام معناش...


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.