تعهد. [ ت َ ع َهَْ هَُ ] (ع مص ) عهد نو کردن . (زوزنی ). تازه کردن پیمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دیدار تازه کردن ...
این واژه تازى ( اربى) است و سپارش مى شود بجاى آن از واژه هاى پَدیرگ Padirag ( پهلوى: تعهد) ، پرداچ Pardach (پهلوى:تعهد، شغل) ، پَشْنْ Pashn (پهلوى: تع...
تعهد کردن . [ ت َ ع َهَْ هَُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به گردن گرفتن شرط و پیمانی . خود را ملزم ساختن به عملی یا پرداخت چیزی . تضمین عهد و میثاقی ....