اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تراز

نویسه گردانی: TRʼZ
تراز. [ ت َ ] (نف مرخم ) مخفف ترازنده . زیبا و نیکو کننده . زینت و جمال دهنده . سازنده و کارساز :
هیچ شه را چنین وزیر نبود
مملکت دار و کار ملک تراز.

فرخی .


- درع تراز ؛ سازنده ٔ درع و جوشن :
ز چین زلف مه نیکوان چین و تراز ۞
همیشه سلسله ساز است باد ودرع تراز.

قطران (از انجمن آرا).


- سپاه تراز ؛ سپاهسالار. نگهدارنده و سازمان دهنده ٔ سپاه . فرمانده سپاه و لشکر :
ندیده هیچ حصاری چو تو حصارگشای
ندیده هیچ سپاهی چو تو سپاه تراز.

قطران .


- نقش تراز ؛ سازنده ٔ نقش و نگار. نقاش :
چو آهوان ختن آن چراست مشک فشان
چو بت گران تراز ۞ این چراست نقش تراز؟

قطران (از انجمن آرا).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
گلشن طراز. [ گ ُ ش َ طَ ] (نف مرکب ) باغبان . (آنندراج ). گلشن آرای : زهی گلشن طراز بزم نیرنگ چو بوی گل نهان در پرده ٔ رنگ .بیدل (از آنندراج )...
کرشمه طراز. [ک ِ رِ م َ / م ِ طِ / طَ ] (نف مرکب ) کرشمه طرازنده . کرشمه باز. (فرهنگ فارسی معین ). کرشمه آرا : گل می تراود ز دل و دیده تا نظربر ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.