تقتل
نویسه گردانی:
TQTL
تقتل . [ ت َ ق َت ْ ت ُ ] (ع مص ) برای حاجت آمدن : تقتل لحاجته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تأنی برای حاجت . (از اقرب الموارد). || خمیدن و درپیچیدن زن در رفتار و برگشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فروتنی کردن و ذلت نمودن . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تقطل . [ ت َ ق َطْ طُ ] (ع مص ) بریده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بریده شدن از ریشه . (از اقرب الموارد).