اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تقعر

نویسه گردانی: TQʽR
تقعر. [ ت َ ق َع ْ ع ُ ] (ع مص ) دور اندیشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). تعمق . (اقرب الموارد). || لب پیچیدن در سخن . || به اقصای دهن سخن گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تقعیر. (اقرب الموارد). || دور درشدن در کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || انصراع و انقلاب : تقعرت المشاجر بالفئام ؛ ای انقلبت فانصرعت و ذلک فی شدة القتال . (اقرب الموارد). || به تکلف فصاحت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تقعیر شود. || مقعر بودن چیزی . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تغار سبز. [ ت َ س َ ] (اِ مرکب ) غضاره . (بحر الجواهر). قسمی خزف که عرب آن را غضارة گوید.(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به غضاره شود.
تغار دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) و در اصطلاح اتراک مغل تغار دادن مهمانی بزرگ و آش دادن است و آن را تغاره نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج )...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.