اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ثورت

نویسه گردانی: ṮWRT
ثورت . [ ث َ رَ ] (ع اِ) رجوع به ثورة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
سورت . [ س َ / سُو رَ ] (از ع اِمص ) تیزی . حدت . تندی هر چیز. (غیاث ). تیزی از هر چیزی . (آنندراج ). سورة : در خانه ٔ پیرزنی از عجائز بخارا متوا...
سورت . [ رَ ] (ع اِ) شرف . منزلت . || پاره ای از قرآن مجید. (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به سورة شود.
صورت . [ رَ ] (ع اِ) صورة. هیأت . خلقت . (السامی ). شکل . شاره . تمثال . نقش . نگار : ای قامت تو بصورت کاونجک هستی تو بچشم هر کسی بلکنجک . شهی...
صورت . [ رَ] (اِخ ) دهی است از بخش بندپی شهرستان بابل ، واقع در 21 هزارگزی جنوب بابل . در دشت قرار گرفته و هوای آن معتدل ، مرطوب و مالاریا...
در صورت . [ دَ رَ ] (اِ مرکب ) در حالت . (ناظم الاطباء).
هم صورت . [ هََ رَ ] (ص مرکب ) هم شکل . همانند : بچگانْمان همه ماننده ٔ شمس و قمرندزآنکه هم سیرت و هم صورت هر دو پدرند. منوچهری .همواره سیه س...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ملک صورت . [ م َ ل َ رَ ] (ص مرکب ) ملک سیما : ای پری روی ملک صورت زیباسیرت هرکه با مثل تو انسش نبود انسان نیست . سعدی .و رجوع به ملک سیما ش...
زشت صورت . [ زِ رَ ] (ص مرکب )زشت رو. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زشت روی شود.
صورت آرا. [ رَ ] (نف مرکب ) صورت آراینده . صورت نگار. نقاش : گفت منذر به کارفرمایان تا به پرگار صورت آرایان ... نظامی .رجوع به صورت آرائی شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۹ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.