اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ثوری

نویسه گردانی: ṮWRY
ثوری . [ ث َ را ] (اِخ ) رجوع به ثوراء شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
گل سوری . [ گ ُ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) همان گل سرخ است . (آنندراج ). گل آتشی از اسفرمهاست . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) : روزی تو به جنگ شو...
اخه سوری . [ ] (اِخ ) طایفه ای ازایلات کرد ایران که تقریباً پنجاه خانوارند و در گرمسیر کردستان مسکن دارند و جزو طایفه ٔ مندمی باشند.
ابن سوری . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) فرمانروای غور بوده و در جنگی با سلطان محمود سبکتکین مغلوب شده و مملکت او بتصرف سلطان درآمده است و به سال 40...
زاج سوری . [ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاج سرخ . بسیار شبیه میطرانا است و جمعی بغلط آنها را یکی دانسته اند. دارای بوئی تند و قی آور است ....
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
علت صوری . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شکل و صورتی که صانع، چیزی را بدان ترکیب میسازد. (ناظم الاطباء). و رجوع به علت شود.
منته سوری . [ م ُ ت ِ س ُ ] (اِخ ) ۞ مونته سوری . پزشک و استاد تعلیم و تربیت ایتالیائی (1870 - 1952م .). اساس نظر او در تعلیم و تربیت ، رشد اط...
عالم صوری . [ ل َ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) این دنیا. (ناظم الاطباء).
سراب سوری . [ س َ ] (اِخ )دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه ٔ شهرستان خرم آبادواقع در 22 هزارگزی شمال خاوری خرم آباد و 9 هزارگزی شمال راه ش...
چشمه سوری . [ چ َ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «چشمه ای است واقع در کنار قصبه ٔ تویسرکان و چند درخت کهن سال که در آنجا درخت «شال ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.