گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جان بر لب آمدن نویسه گردانی: JAN BR LB ʼAMDN جان بر لب آمدن . [ ب َل َ م َ دَ ] (مص مرکب ) جان بلب رسیدن . جان بدهان رسیدن . مشرف شدن بمرگ . کنایه از بی تاب شدن : عزم دیدار تو دارد جان برلب آمده بازگردد یا برآید چیست فرمان شما.حافظ. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود