اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان درمیان

نویسه گردانی: JAN DRMYAN
جان درمیان . [ دَ ] (ص مرکب )مستعد بفداکاری جان خود برای دیگری . (ناظم الاطباء).آنکه با تو از جان خویش نیز دریغ نکند :
ای قلمت با دوات طوطی هندوستان
پیش زبان تو تیغ هندوی جان درمیان .

کمال اسماعیل .


کنایه از آن است که مرا با تو بجان مضایقه نیست . (برهان ). کنایه ازنهایت مهربانی و دوستداری که تا جان مضایقه ندارد. (بهار عجم ) (آنندراج ). و با لفظ داشتن و نهادن نیز مستعمل است . (از بهار عجم ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.