گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حداقل نویسه گردانی: ḤDʼQL حداقل . [ ح دْ دِ اَق َل ل ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ، ق مرکب ) دست کم ۞ . رجوع بحد بمعنی اندازه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی حداقل تَوَتَن : در شهرستان فردوس کاربردی است حداقل این واژه تازى (اربى) ست و برابرهاى پارسى آن چنینند: دست کم Daste kam ، کمینه Kamineh ، راوید Ravid (پهلوى: حداقل و ..) ، کمیست Kamist(پهلوى: کمترین ، ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود