اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خر دراز بستن

نویسه گردانی: ḴR DRʼZ BSTN
خر دراز بستن . [خ َ دِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از عرض تجمل و شأن کردن و به بی غمی و به فراغ بال گذراندن :
وحشی بس است چند توان بست خرد راز
از خر ظریف شهر بیندیش زینهار.

وحشی (از آنندراج ).


به اهل میکده زاهد کند نواخوانی
دراز بسته چو طنبور خوش خر خود را.

اشرف (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.