اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خر رباب

نویسه گردانی: ḴR RBAB
خر رباب . [ خ َ رِ رُ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آن آلت چوبین که بر کاسه ٔ رباب و امثال آن بود و تارها بر آن کشند :
نشاند عدل تو بر گاو زهره را چون دید
که می نشد نفسی از خر رباب جدا.

سپاهانی (از شرفنامه ٔ منیری ).


بچارمیخ بلا چون خر ربابم اسیر
ز زخمها که ازاین چرخ پرده در داریم .

؟ (از شرفنامه ٔ منیری ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.