اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خرزن

نویسه گردانی: ḴRZN
خرزن . [ خ َ زَ ] (اِ مرکب ) تازیانه که بدان خر را رانند. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) :
شیر غران هیزمش را می کشید
بر سرهیزم نشسته آن سعید
تازیانه ش مار نر بود از شرف
مار را بگرفته چون خرزن بکف .

مولوی (مثنوی ، در مدح شیخ ابوالحسن خرقانی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
به کسی که بسیار مطالعه می کند علاوه بر واژه ی خرخون واژه ی خرزن هم نسبت داده می شود
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.