دریائی
نویسه گردانی:
DRYAʼY
دریائی . [ دَرْ ] (ص نسبی ) دریایی . منسوب به دریا. بحری . رجوع به دریایی شود.
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
دریائی . [ دَرْ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان . واقع در 38هزارگزی شمال خاوری بافت و سر راه مالرو رابر به س...
اسپ دریائی . [ اَ پ ِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسب آبی شود.
کاج دریائی . [ ج ِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ نوعی کاج که میوه های مخروطی آن درازتر از میوه های معمولی است . (از گیاه شناسی حسین گ...
طوطی دریائی (به انگلیسی: Fratercula arctica (Atlantic puffin)) که گاه در منابع فارسی به خطا اُسکُل نامیده شده به سه گونه کوچک از تیره ماهیگیرک گویند...
تورج دریایی، استاد دانشگاه ایرانی در رشته «تاریخ ایران و جوامع پارسیزبان» و از اعضای هیئت مدیره مرکز مطالعات ایرانی دکتر سموئل در دانشگاه کالیفرنیا ا...
فانوس معمولاً یک ساختمان برجیشکل است که از بالای آن با سیستمی از چراغها و لنزهای نوری علامتهایی برای شناورها فرستاده میشود. در قدیم برای این کار ا...
کرگدن دریائی . [ ک َ گ َ دَ ن ِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نیزه ماهی . (فرهنگ فارسی معین ). کرگدن مائی . رجوع به کرگدن مائی شود.
خارای دریائی . [ ی ِ دَرْ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) حیواناتی هستند که در دریا زیست می کنند و اسم آنها در اصطلاح جانورشناسی خارپوستان است و ع...
نارجیل دریائی . [ رَ ل ِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به نارجیل بحری شود.
نهنگ دریایی شمالگان (narwhal) با نام علمی Monodon monoceros عاج مارپیچ بسیار بزرگی روی فک بالایی خود دارد. این عاج در واقع دندانی است که رشد زیادی ک...