اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دریائی

نویسه گردانی: DRYAʼY
دریائی . [ دَرْ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان . واقع در 38هزارگزی شمال خاوری بافت و سر راه مالرو رابر به سید مرتضی . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۸ ثانیه
داگونگ پستاندار دریایی بزرگی است که همراه با گاو دریایی تنها گونه زنده راسته Sirenia هستند. بوم‌شناسی و تاریخ زندگی [ویرایش] داگونگ عمر درازی دار...
دریایی . [ دَرْ ] (ص نسبی ) دریائی . منسوب به دریا. بحری . آبی . که در دریا زیست کند. موجود دریائی . اهل دریا. آنها که غالباً در دریا سفر کنند ...
دریایی . [ دُرْ ] ۞ (اِخ ) قومی که در قرن دوازدهم و یازدهم قبل از میلاد به یونان حمله بردند و با آخنیان ۞ خویشاوند بودند ولی مدتی بعد ...
دزد دریایی . [ دُ دِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دریازن . (یادداشت مرحوم دهخدا). || در حقوق بین المللی ، اصطلاحاً کشتیی را گویند که مسلح ک...
واحد دریایی . [ ح ِ دِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) واحدهای دریای قدیم و جدید از اینقرارند: 1- لیو ۞ 25 درجه که برابر است با 4445 متر رجوع ...
عروس دریایی . [ ع َ س ِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ جانوری است سخت پوست از شاخه ٔ بندپاییان و از رده ٔ سخت پوستان و جزو راسته ٔ ده پاییا...
فانوس دریایی . [ س ِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چراغی که در بندرگاهها بالای برجی برپا کنند و شبها برای هدایت کشتی ها آن را بیفروزند. رجوع ...
پرستوی دریایی سفید (نام علمی: Gygis alba) گونه‌ای پرندهٔ دریایی کوچک از خانودهٔ کاکائیان است که در نواحی اقیانوسی گرمسیری جهان دیده می‌شود. مشخصات،...
ستاره ٔ دریایی . [ س ِ رَ / رِ ی ِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ جانوری است بحری از شاخه ٔ خارپوستان ۞ جزء رده ٔ استلریدها ۞ . بدن آن ا...
خیاران دریایی . [ ن ِ دَرْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گروهی از موجودات دریازی می باشند. رجوع به جانورشناسی عمومی ج 1 ص 245 شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.