اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دست پیش آوردن

نویسه گردانی: DST PYŠ ʼAWRDN
دست پیش آوردن . [ دَوَ دَ ] (مص مرکب ) دست زدن . شروع کردن :
که این نامه را دست پیش آورم
ز دفتر بگفتار خویش آورم .

فردوسی .


|| دست پیش کسی آوردن ؛ کنایه از دریوزه و گدائی کردن . (آنندراج ). دست پیش کردن . دست کشی کردن . به علامت سؤال وخواهش و کدیه دست برابر کسی دراز کردن :
از آن تهی است کف آرزو گدای ترا
که دست پیش تو نتواند از حیا آورد.

محمدقلی میلی (ازآنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.