اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دم

نویسه گردانی: DM
دم . [ دِم م ] (ع اِ) دبه خایه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). غر.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
گرگ دم . [ گ ُ دُ ] (اِ مرکب ) عمودالصبح . ذنب السرحان . دم گرگی . صبح کاذب .
نیم دم . [ دَ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) لحظه ای .لختی . نفسی . لمحه ای . مهلتی به غایت اندک . زمانی بسیار کم : دریاب عیش صبحدم تا نگذرد بگذر ز غم ...
دم کردنی گیاهی برای مصارف دارویی(herb tea)
اندازه گیری و نگاشتن ظرفیت تنفسی شش‌ها (اسپیرومتری)
دُ. دنبالچه به گویش کازرونی(ع.ش)
مسیح دم. (ص. مر.) آنکه دم یا نفس مسیحائی دارد. آن‌که نفسی مانند نفس عیسی دارد و می‌تواند مرده را زنده کند؛ مسیح‌نفس؛ مسیحادم؛ مسیح‌دم: ◻︎ مژده ای دل ک...
گنده دم . [ گ َ دَ / دِ دَ ] (ص مرکب ) بَخِر. آنکه دهان او بوی بد دهد.
عیسی دم . [ سا دَ ] (ص مرکب ) دارای دمی چون دم عیسی . مسیح دم . مسیحادم . عیسی نفس . مسیحانفس . جان بخش . زنده کننده ٔ مردگان : پس از این نام ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۹ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.