اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دیل

نویسه گردانی: DYL
دیل . (اِ) بمعنی نقطه است که طرف خط باشد چه تعریف نقطه بطرف خط کرده اند. (برهان ) (آنندراج ). || دل را نیز گویند که بعربی قلب خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). در گیلکی نیز بمعنی دل است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). || محوطه ای که شبها گوسفندان و گاوان و دیگر چارپایان در آنجاباشند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آغل .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
دئل . [ دُ ءِ ] (اِخ ) ابن ملحم بن غالب پدر قبیله ای است در قبیله ٔ هون بن خزیمة. (منتهی الارب ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
کیوان بوکان
۱۳۹۸/۱۰/۲۳
0
0

دیل... در زبان کوردی یه معنی اسیر و زندانی دستگیر شده


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.