گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رمضی نویسه گردانی: RMḌY رمضی . [ رَ م َ ضی ی ] (ع ص ، اِ) ۞ ابر و باران که در آخر تابستان و اول پاییز ببارد. (از لسان العرب ) (از متن اللغه ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی رمزی رمزی . [ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به رمز. سِرّی . نهانی و پوشیده . آنچه برمز باشد. رجوع به رمز شود. رمزی رمزی . [ رَ ] (اِخ ) نامش محمد هادی و از شعرای کاشان بود. در اواخر قرن یازدهم و اوائل قرن دوازدهم می زیست و در موقع تألیف تذکره ٔ نصرآبادی ... رمزی رمزی . [ رَ ] (اِخ ) نام وی مصطفی و از شعرای عثمانی است . وی به سال 956 هَ . ق . درگذشت . (از قاموس الاعلام ترکی ). رمزی رمزی . [ رَ ] (اِخ ) نام وی عثمان و از شعرای متأخر عثمانی است . وی به سال 1137 هَ . ق . درگذشت . (از قاموس الاعلام ترکی ). رمزی رمزی . [ رَ ] (اِخ ) نام و لقب وی محمدافندی و از شاعران متأخر عثمانی است . وی بسال 1143 هَ . ق . درگذشته است . (از قاموس الاعلام ترکی ). رمزی رمزی . [ رَ ] (اِخ ) نام وی علی افندی و از شعرای متأخر عثمانی است . وی به سال 1254 هَ . ق . درگذشته است . (از قاموس الاعلام ترکی ). رمزی رمزی .[ رَ ] (اِخ ) از شعرای عثمانی است که مسند صدارت یافت . (از قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به پیری پاشا شود. قل رمزی قل رمزی . [ ق ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 4 هزارگزی خاور راه تاب... طاهر رمزی طاهر رمزی . [ هَِ رِ رَ ] (اِخ ) رئیس معلمین دانشکده ٔ صنایع شهر خرطوم ، در بخش «برادة». او راست : «دررالاستفادة، فی فن البرادة» این کتاب در مطب... حسین رمزی حسین رمزی . [ ح ُ س َ رَ ] (اِخ ) پزشک مصری . درگذشته ٔ 1312 هَ . ق . او راست : حفظ صحة المتزوج و العارب . (معجم المؤلفین ). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود