اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رود

نویسه گردانی: RWD
رود. (ص ) لوت . عریان . روت . لخت . (یادداشت مؤلف ) :
گر باغ بماند ساده بی گل
ور شاخ بماند رود بی بر
ملک ملک ارسلان جهان را
چون باغ بهشت کرد یکسر.

مسعودسعد.


|| مرغ و گوسفندی که پر و موی او را تمام کنده باشند و بروغن بریان کرده باشند. (برهان قاطع). مرغ که بآب گرم پر و موی از او دور کنند. (آنندراج ). مرغ یا گوسپند کشته که پر وموی آنها را کنده باشند. (ناظم الاطباء). امروز اروت = آرید= آورود گویند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به اروت شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
پای رود. (اِخ ) موضعی به مغرب کبراباد در مشرق قهستان .
تلخ رود. [ ت َ ] (اِخ ) آجی چای . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به آجی چای شود.
تنگ رود. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیلمان است که در بخش سیاهکل شهرستان لاهیجان واقع است و 136 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
آین رود. [ ی ِ ] (اِخ ) نام رودیست ، سرچشمه ٔ آن بمغرب گردنه ٔ کندوان و شعب آن به طالقان رود.
ازن رود. [ اَ زَ ] (اِخ ) موضعی در ((راست آب پی کوچک )) در سوادکوه مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 115 بخش انگلیسی ).
الم رود. [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام رودیست در بلوک نور (مازندران ). رجوع به مازندران و استراباد رابینو ص 31 و ترجمه ٔ همان کتاب ص 55 شود.
برق رود. [ب َ ] (اِخ ) نام یکی از رساتیق قم است و آنرا برقه قم نیز گویند. گروهی از محدثان بدانجا منسوب و به برقی معروفند. رجوع به تاریخ قم...
سبک رود. [ س َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از توابع ولوپی از دهات سوادکوه مازندران . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو).
سیه رود. [ ی َه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار باختری بخش ورزقان شهرستان اهر. دارای 719 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ امیری و ارس . مح...
طاب رود. (اِخ ) رودی است که از وسط شهر ارجان میگذرد: آبش [ یعنی ارجان ] از رود طاب که در میان آن ولایت میگذرد. و بر آن آب پولی ساخته ان...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۲۵ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
علی محمد عالیقدر
۱۳۹۰/۰۱/۱۵ Iran
0
0

در کتاب حدودالعالم، رود به معنی مس آمده است: سردن شهری است اندر میان دو رود نهاده؛ جایی آبادان و خرم؛ اندر کوه وی معدن رود است. (ص 136) اینک توصیف این شهر از معجم البلدان: ولایتی است بین فارس و خوزستان از اعمال فارس، در آن جا معدن مس پیدا می شود که به شهرها و ولایات دیگر برده می شود.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.