اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رود

نویسه گردانی: RWD
رود. [ رَ ] (ع ص ) ریح رود؛ باد نرم . (منتهی الارب ). باد نرم وزش . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
برق رود. [ب َ ] (اِخ ) نام یکی از رساتیق قم است و آنرا برقه قم نیز گویند. گروهی از محدثان بدانجا منسوب و به برقی معروفند. رجوع به تاریخ قم...
پای رود. (اِخ ) موضعی به مغرب کبراباد در مشرق قهستان .
ملک رود. [ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیاهکل است که در بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیای...
کره رود. [ ک َ رَ ] (اِخ ) قصبه ای است میان اصفهان و همدان و ظاهراً کرج ابودلف همین قصبه است . (یادداشت مؤلف ). مغولان آن را ترکان موران...
کله رود. [ ک َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوشک است که در بخش بافت شهرستان سیرجان واقع است و 191 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
گنگ رود.[ گ َ ] (اِخ ) همان رود گنگ است . به گنگ رجوع شود.
سیه رود. [ ی َه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار باختری بخش ورزقان شهرستان اهر. دارای 719 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ امیری و ارس . مح...
طاب رود. (اِخ ) رودی است که از وسط شهر ارجان میگذرد: آبش [ یعنی ارجان ] از رود طاب که در میان آن ولایت میگذرد. و بر آن آب پولی ساخته ان...
فتن رود. [ ف َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش بجستان شهرستان گناباد که در 9 هزارگزی جنوب خاور بجستان و 5 هزارگزی خاور راه شوس...
فره رود. [ ] (اِخ ) از جبال حدود غور برمیخیزد، بر ولایت بسیار میگذرد و آن را سقی کرده فاضلش در بحیره ٔ زره بحدود سیستان میریزد و طولش معلوم...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۲۵ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.