اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ریوند

نویسه گردانی: RYWND
ریوند.[ ری وَ ] (اِخ ) نام کوهی بوده در شمال غربی سبزوارکه پشت ویشتاسپان نیز می خوانده اند و گشتاسب پس از گرویدن به دین زرتشت آتشکده ٔ آذربرزین مهر را در آنجا بنیان نهاد. رجوع به مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی ص 216 و 217 و ایران در زمان ساسانیان ص 191 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ریوند. [ ری وَ ] (اِ) راوند و آن اقسامی دارد: ریوند چینی و ریوند فارسی و ریوند سوریانی وریوند زنگی . (ناظم الاطباء) (از یادداشت مؤلف ). داروی...
ریوند. [ ری وَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 108 آبادی و 15394 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
ریوند. [ ری وَ ] (اِخ ) دهی از بخش داورزن شهرستان سبزوار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ریوند. [ ری وَ ] (اِخ ) دهی از بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
در کتب طب سنتی با نامهای « ریوند » ، « ریوند چینی » یا « ریوند تاتار » نامبرده می شود . ساقه زیرزمینی گیاهی است از تیره هفت بند Polygonaceae جنس Rheum...
ریوَنْد (به اوستایی: رِئِوِنْت) به معنای جلال و شکوه نام شهر نیشابور یا شهری در نزدیکی نیشابور پیش از ساسانیان بوده است که علت شهرت آن آتشکده آذربرزین...
ریوند چینی . [ ری وَ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ ریوند. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ریوند شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ریوندی
۱۳۹۴/۰۲/۲۷ Iran
0
0

در هیچ یک از منابع درجه اول تاریخی موجود (چه منابع به زبان‌های اوستایی و پهلوی و چه منابع فارسی دری قرون اولیه هجری که مستندترین و موثق‌ترین منابع برای جغرافیای تاریخی ریوند که ریشه در دوران پیش از اسلام دارد می‌باشند)، هیچ گاه به نام ناحیه، کوه، روستا و یا هر نقطه جغرافیایی که نام آن ریوند باشد و در بیهق قدیم یا سبزوار کنونی واقع شده باشد، اشاره نشده است و آنچه امروز بر اساس آن، ریوند را در سبزوار نشان می‌دهند پیشینه تاریخی قابل اثبات و متقن ندارد. تنها چیزی که امروز می‌توان بر اساس آن احتمال داد که شاید در دشت سبزوار، نقطه‌ای به نام ریوند وجود داشته است. روستای ریوند در غرب سبزوار و از توابع شهرستان داورزن است که البته آن هم بر اساس اسناد و مدارک تاریخی موجود، تا دوره قاجاریه نامش «ریود» و در متون قرون اولیه هجری، «ریوذ» بوده است و ربطی به ریوند تاریخی و باستانی ندارد. بنابراین هر مطلبی را که در امروز مشاهده می‌کنیم که در آن به ریوند و آذر برزین مهر و ... در غرب یا شمال غرب سبزوار اشاره می کند فقط احتمالات و گمانه‌زنی‌های بعضی از مستشرقان و سفرنامه‌نویسان و باستان‌شناسان معاصر است که البته، تا امروز، و علی رغم گذشتن چندین دهه، و چندین مرحله کاوش‌های باستانشناسی در منطقه سبزوار، هیچ گاه جامه اثبات و قطعیت، به خود نپوشیده است. در این زمینه، مطالعه مقاله‌ «بازشناسی ریود بیهق و ریوند نیشابور؛ رهیافتی بر جایابی برزین مهر» که در آدرس زیر قرار دارد پیشنهاد می‌شود.

http://s6.picofile.com/file/8188885968/1393120001.pdf

ریوندی
۱۳۹۴/۰۲/۲۸ Iran
0
0

به نظر نمی‌رسد که ارائه دو منبع، آن هم مربوط به دوره معاصر، استناد پایداری برای قائل شدن ناحیه‌ یا منطقه یا سرزمینی به نام ریوند، در غرب یا شمال غربی سبزوار، فراهم کند. با بررسی منابع دینی، جغرافیایی و تاریخی کهن (به ویژه «اوستا»)، چنین برداشت می‌شود که نام «ریوند»، بسیار قدیم‌تر از «سبزوار» است. همچنین، بر اساس متون تاریخی و جغرافیایی قدیم از جمله «معجم‌البدان»، «احسن‌التقاسیم»، «الانساب» و «تاریخ نیسابور»، ریوند یکی از بخش‌های چهارگانه پیوسته به شهر نیشابور در در غرب نیشابور و در شرق بیهق (سبزوار کنونی) بوده و نه در غرب یا شمال غربی سبزوار. با بررسی متون و کتب تاریخی و جغرافیایی قدیم مربوط به بیهق (سبزوار کنونی) نیز نام ریوند که در حوزه جغرافیایی این منطقه (بیهق) باشد، بازیابی نمی‌شود و در دوران معاصر، پژوهشگرانی همچون احمدرضا سالم و علی‌اشرف صادقی در مقالاتی به صورت ویژه، وجود ریوند موردنظر را در سبزوار، رد کرده و جاهای دیگری همچون «برزنون» و «جنبد» را به عنوان مکان آذر برزین مهر، معرفی نموده‌اند.
علی رغم همه داده‌ها و اطلاعات تاریخی موجود، امروزه، در برخی نوشته‌ها و نظرات، ریوند را در غرب یا شمال غربی سبزوار می‌دانند؛ اما پیشینه مستند تاریخی ذکر نمی‌شود. این مطالب، بر پایه حدس و گمان‌ها و احتمالاتی است که البته تاکنون، هیچ یک، چه از دیدگاه مطالعات کتابخانه‌ای و چه از دیدگاه کاوش‌های باستان‌شناسی، به اثبات نرسیده. به عنوان مثال، کتاب «ایران در زمان ساسانیان» که به عنوان یکی از منابع و استنادات توضیحات مربوط به واژه «ریوند» در همین صفحه آمده است، توضیحاتی ارائه می‌دهد که فقط برداشت خاصی از آن، در اینجا آمده. شرح کامل نوشته کتاب «ایران در زمان ساسانیان» اینگونه است: «آذر برزین مهر یا آتشکده کشاورزان، در مشرق مملکت، در کوه‌های ریوند شمال غربی نیشابور، واقع بود. لازارفارپی، قریه ریوند را قریه مغان می‌نامد. به اعتقاد جکسن، مکان این آتشکده در قریه مهر بوده است، که در سر راه خراسان، به یک فاصله از میاندشت و سبزوار قرار دارد.»
باید به عبارت «شمال غربی نیشابور» و همچنین «به اعتقاد جکسن» توجه داشت. حتی درباره عبارت «به اعتقاد جکسن» باید گفت: ممکن است «به اعتقاد» مستشرق دیگری، چیز دیگری، مطرح شود.به عنوان مثال، «هرتسفلد»، مستشرق آلمانی، جلگه کنارگان نیشابور را محل آذر فرنبغ (آتشکده موبدان و روحانیان) می‌داند و بعضی قدمگاه نیشابور را محل آتشکده آذربرزین مهر دانسته‌اند. به باور «هوتوم-شیندلر» و «ماکوارت»، آتشکده آذر برزین مهر در ریوند نیشابور بوده است و نظریات پژوهشگران ایرانی همچون پورداود، بهار، جنیدی، سالم و ... نیز در همین راستاست. بنابراین، تعمق و مطالعه بیشتر در مورد «ریوند» و «آذر برزین مهر» شایسته به نظر می‌رسد و حجت دانستن نوشته‌های سفرنامه آقای جکسون با عنوان From Constantinpole to the Home of Omar Khayyam که در مجله شرقی آمریکا در سال 1921م به چاپ رسیده، دلیل قابل اتکایی برای تبیین تاریخ ما ایجاد نمی‌نماید بلکه حتی مسولیت ما را برای پژوهش در تاریخ سرزمین خودمان، با تکیه بر منابع و مستندات درجه یک بومی خودمان (که هزار و اندی سال پیش از سفرنامه‌ها و نظریات مستشرقان اروپایی و سیاحان غربی، نوشته شده‌اند)، دوچندان می‌کند. به عنوان مثال در «لغت فرس» اسدی توسی آمده است: «برزین، آتشگاهی است بکنبد و بس به نیشابور.»
در ادامه، بد نیست بازگوییم که در متون دینی زرتشتی و جغرافیایی زبان پهلوی، از جمله «بندهش» و «گزیده‌های زادسپرم»، در مورد «آذر برزین مهر» و «ریوند» چنین آمده است که: پس از حمله اهریمن به آب، چند دریاچه پدیدار شد که یکی از آنها «سوور» یا «سوبر» است. در «گزیده‌های زادسپرم»، فصل سوم، بند 24 آمده است: «و دیگر سوور، که هر ستبری را به اطراف افکند و خویش، روشن و پاک نگه‌ دارد. چه در قیاس؛ مانند چشمی است که هر ریمنی و گردی را به اطراف افکند. و به سبب ژرفای آن، هر چه در دریا رود، به بن نرسد. و در نزدیکی آن، آذر سودی مهر یعنی برزین‌ مهر نشیند». در «بندهش»، جای این دریاچه در کوه‌ توس است: «دریاچه سوبر به ابرشهر بوم، بر سر کوه توس است» چنانکه می‌د‌انیم، رشته‌کوه‌های بینالود در گذشته‌های دور، «کوه توس» و «کوه نیشابور» نامیده می‌شده‌اند و برخی، چشمه سبز را که بر فراز ارتفاعات بینالود و بین شهرهای نیشابور و گلمکان واقع شده است را همان «دریاچه سوور یا سوبر» دانسته‌اند و بعضی برکه‌های ارتفاعات سی سر در نزدیکی معدن فیروزه نیشابور را «سوور» یا «سوبر» دانسته‌اند.
چنانکه می‌دانیم «ابرشهر»، نام قدیم نیشابور است. برخی نظریات نیز، کوه ریوند را همین رشته‌کوه‌های بینالود می‌داند که البته با توجه به اینکه این کوهستان، بلندترین و پیوسته‌ترین ارتفاعات خراسان است، داشتن چنین نامی، دور از انتظار نیست چرا که ریوند به معنای «دارنده شکوه و جلال» است و ربع ریوند نیشابور قدیم نیز، که یک سوی به بشت (کاشمر)، از سوی دیگر به بیهق (سبزوار) و از سوبی دیگر به توس ( شمال مشهد) می‌رسیده، در پای همین کوهستان قرار داشته است، چه بسا، ناحیه ریوند، نام خود را از همین کوه گرفته باشد یا بالعکس. که البته همه این گمانه‌ها، مستلزم پژوهش و پی‌گیری دقیق و موشکافانه در متون تاریخی و یافته‌های باستان‌شناسی است. اما تاکنون، آنچه از مستندات تاریخی، برای نگارنده این سطور، مشخص و مسلّم است این است که «ناحیه ریوند» در نیشابور، از پشتوانه بیش از هزار سال سابقه ثبت شده، مکتوب و غیرقابل انکار تاریخی برخوردار است که خود نشاندهنده حضور پایدار این سرزمین، در عمق تاریخ است و به امیدخدا بر پایه این پیشینه هزاره‌ای و با یاری یافته‌های آینده، با نگاهی روشن، می‌توان به عمق هزاره‌های دیگر هم سفر کرد.

فرهاد سهرابی
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ Iran
0
0

چنین به نظر می‌رسد که برداشت‌های شخصی در تعریف این واژه، دخیل بوده است. در تعریف واژه آمده است: «نام کوهی بوده در شمال غربی سبزوار که پشت ویشتاسپان نیز می‌خوانده‌اند و گشتاسب پس از گرویدن به دین زرتشت آتشکده ٔ آذربرزین مهر را در آنجا بنیان نهاد. رجوع به مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی ص 216 و 217 و ایران در زمان ساسانیان ص 191 شود.»
عین عبارتی که در کتاب «تاریخ ایران در زمان ساسانیان» اثر پروفسور آرتور کریستین سن، ترجمه رشید یاسمی، آمده، این است: «آذر برزین مهر یا آتشکده کشاورزان، در مشرق مملکت، در کوه‌های ریوند شمال غربی نیشابور، واقع بود. لازار فارپی، قریه ریوند را قریه مغان می‌نامد. به اعتقاد جکسن، مکان این آتشکده در قریه مهر بوده است، که در سر راه خراسان، بیک فاصله از میاندشت و سبزوار قرار دارد.»
همانطور که در متن کتاب «ایران در زمیان ساسانیان» ملاحظه می‌فرمایید: فقط «اعتقاد» جکسن، مطرح شده است و این نمی‌تواند دلیل قابل استناد و قطعی برای حکم دادن به اینکه «ریوند؛ نام کوهی بوده در شمال غربی سبزوار» باشد. ضمن اینکه در اصل متن منبع مورداستناد، در واژه‌نامه، چنین نوشته شده است: «ذر برزین مهر یا آتشکده کشاورزان، در مشرق مملکت، در کوه‌های ریوند شمال غربی نیشابور، واقع بود.»
درست است که سبزوار در غرب نیشابور قرار دارد و بالتبع؛ شمال غربی سبزوار، شمال غربی نیشابور هم هست. اما زمانی می‌توان حکم بر این داد که کوهی که در شمال غربی سبزوار است دقیقا همان کوهی است که در شمال غربی نیشابور است؛ که کوه یا رشته‌کوه‌های دیگری در شمال غربی نیشابور، وجود نداشته باشد.
از اینها گذشته؛ برپایه استنادات فراوان منابع تاریخی، ریوند، منطقه‌ای است بین نیشابور و سبزوار که در شرق سبزوار و غرب نیشابور قرار دارد.
ابوعبدالله حاکم (قرن 4هـ.ق)، نشابور را در 4 ربع (= بخش) و 12 ولایت (= شهرستان، که عبارتند از: بیهق (سبزوار)، جوین، اسفراین، خبوشان (قوچان)، ارغیان، پُشت (کاشمر)، رُخ، زوزن، خواف، ازقند، جام و باخرز، جاجرم) معرفی می‌نماید. او دریاره ربع‌های (ارباع = بخش‌ها) نیشابور می‌نویسد: «اما ارباع نشابور، چارست: ریوند، مازل، شامات، بشفروش. و کیفیت قسمت و مساحت، آن است که از چار طرف مسجدِ جامع، به هر طرفی رفتند و تا کنارِ زمین ولایت، قری و قنوات را به آن رَبع نسبت دادند و به قریه‌ای که در آن جانب، معمور و بیشتر بود، اضافه کردند ... اما ربعِ ریوند، از حدِّ مسجد جامع بود تا مزرعه احمدآباد، اول حدود بیهق (= سبزوار کنونی)، طول او سیزده فرسخ. عرض او از حدود ولایت طوس تا حدود بشت. پانزده فرسخ. مشتمل بر زیاده از پانصد دیه که بعضی را یک قنات بود یا دو یا سه یا چهار یا پنج. و ریوند که ربع، به آن منسوب است، قریه کبیره معموره بُوَد ...»(«تاریخ نیشابور»، ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه، 1375.، ص 214-215)
ما در صورتی می‌توانیم در جغرافیای بیهق (= سبزوار جدید) کوه یا محلی به نام ریوند، قائل شویم که در تاریخی و جغرافیای تاریخی این منطقه، نام جغرافیایی «ریوند» قابل بازیابی باشد. پس اعتقادات آقای جکسن، صرفا می‌تواند به عنوان یک نظریه باشد و اعتقادات ایشان را نمی‌توان به عنوان یک توضیح مستند و متقن، در توضیح یا توصیف واژه «ریوند» آورد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.