زمر
نویسه گردانی:
ZMR
زمر. [ زَ م َ ] (ع مص ) تنک موی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). کم موی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). اندک مو شدن . (غیاث ). || کم مروت گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اندک مروت شدن . (غیاث ).
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
ضمر. [ ض ُ / ض ُ م ُ ] (ع مص ) دوسیدن شکم بپشت . چسبیدن شکم بپشت . (منتهی الارب ). || باریک میان شدن . باریک میان شدن اسب . (زوزنی ).
ذمر. [ ذَ ] (ع مص ) نکوهش . || برانگیختن بجنگ . برانگیختن بر قتال . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || ترسانیدن . تهدید. || بانگ کردن شیر. ...
ذمر.[ ذِ ] (ع ص ) دلیر. || (اِ) داهیه . بلا.
ذمر. [ ذَ م ِ ] (ع ص ) مرد شجاع و دلیر. دلیر. || زیرک . دریابنده . || رسا. || بسیار یاریگر. ج ، اَذمار.
ذمر. [ ذِ م ِرر ] (ع ص ) دلیر.