سبزواری
نویسه گردانی:
SBZWʼRY
سبزواری . [ س َ زَ / زِ ] (ص نسبی ) منسوب به سبزوار از شهرستانهای استان خراسان و بلاد مشهور ایران است . رجوع به سبزوار شود.
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
محقق سبزواری . [ م ُ ح َق ْ ق ِ ق ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به سبزواری محمد باقر... و قصص العلماء ص 275 شود.
علوی سبزواری . [ ع َ ل َ ی ِ س َ زِ ] (اِخ ) میرزا حسین بن میرزا محسن . فقیه و محدث و متکلم و شاعر. از شاگردان فاضل اردکانی و میرزا محمدحسن شی...
ناطقی سبزواری . [ طِ ی ِ س َ زَ ] (اِخ ) امین احمد رازی در هفت اقلیم این بیت را به نام او ثبت کرده است :گر ز خرامیدنت ماند اثر بر زمین شخصی...
حبیب اﷲ سبزواری . [ ح َ بُل ْ لاهَِ س َ ] (اِخ )(میرزا...) یکی از شعرای ایران . این بیت از اوست :بعد عمری گر نگاهی جانب من میکندصد نگه بهر تس...
مختاری سبزواری . [ م ُ ی ِ س َ زِ ] (اِخ ) بهاءالدین اصفهانی ، محمدبن محمد باقر حسینی نایینی از اعیان علماو ارکان فقها و اکابر متکلمین و حکما و...
نازنینی سبزواری . [ زَ ی ِ س َ ] (اِخ ) از شاعران قرن نهم است . امیرعلیشیر نوائی آرد: «طبعی خوب و دلپذیر داشته و مقبول اکابر و اصاغر بوده ول...
ملاهادی سبزواری . [ م ُل ْ لا ی ِ س َ ] (اِخ ) حاجی ملاهادی سبزواری . رجوع به هادی شود.
امیرشاهی سبزواری . [ اَ ی ِ س َ زِ ] (اِخ ) آق ملک بن جمال الدین . شاعر قرن نهم هجری و ملازم بایسنقرمیرزا و بنا بنوشته ٔ امیرعلیشیر نوایی در مج...
فخرالدین اوحد مستوفی سبزواری (۷۸۷ – ۸۶۸ ه.ق) شاعر، منجم، خوشنویس اهل سبزوار در دورهٔ تیموریان بود. از خاندان مستوفیان سبزوار و از اعقاب سربداران بود...