اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاخ برآوردن

نویسه گردانی: ŠAḴ BRʼAWRDN
شاخ برآوردن . [ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه ازرسوا شدن . (از امثال و حکم دهخدا). || نهایت خجالت کشیدن و منفعل شدن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گویند او را چنان تر آوردم که شاخ برآورد. (آنندراج ). || امروز در موارد اظهار حیرت و شگفتی در برابر امور غیر متعارف و غیر معقول بکار میبرند: دروغهایی میگفت که شخص از شنیدنش شاخ برمی آورد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.