اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شت

نویسه گردانی: ŠT
شت . [ ش َ ] (اِ) مخفف شتل است و آن زری باشد که در آخر قمار به حاضران دهند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). مخفف شتل است که در قمارخانه متعارف است . (از فرهنگ سروری ) :
آنچه او برده است نپاید در دست
یا مجاهز ببرد یا شت اقران باشد.

امیرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
شطء. [ ش َطْءْ ] (ع اِ) خرمابنان ریزه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کشت یا خوشه یا برگ آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ...
شطء. [ ش َطْءْ ] (ع مص ) برگ و یا خوشه برآوردن کشت و جز آن . || بر کنار رودباررفتن . || پالان نهادن ماده شتر را. || پالان بستن بر شتر. ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.