اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شرف الدین

نویسه گردانی: ŠRF ʼLDYN
شرف الدین . [ ش َ رَ فُدْ دی ] (اِخ ) حسینی تبریزی لالوی ، معروف به میر شریف . او راست : انفس الاخبار، در تاریخ به فارسی ، که تألیف آن را بسال 1032 هَ . ق . به انجام رسانیده است . وفات او به سال 1050 هَ . ق . در شهر اسکدار متقاعداً از قضا بوده است . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
شرف الدین . [ ش َ رَ فُدْ دی ] (اِخ ) ابن القاضی الفاضل . پسر قاضی فاضل وزیر و قاضی سلطان صلاح الدین ایوبی است . و خود او ظاهراً به طب و گیاه ...
شرف الدین . [ ش َ رَ فُدْ دی ] (اِخ ) ابن عبدالقادربن برکات بن ابراهیم . معاصر فاضل نحریر موسی محمد محبی ، مؤلف «معجم خلاصة الاثر فی اعیان ال...
شرف الدین . [ ش َ رَ فُدْ دی ] (اِخ ) ابن عنین شاعر. متوفای 630 هَ . ق . رجوع به ابن عنین ... شود.
شرف الدین . [ ش َ رَ فُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابن منیر عبدالواحد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به ابن منیر شود.
شرف الدین . [ ش َ رَ فُدْ دی ] (اِخ ) ابواسحاق قرشی شرف الدین . رجوع به ابواسحاق ... شود.
شرف الدین . [ ش َ رَ فُدْ دی ] (اِخ ) ابوالقاسم بن عبدالعلیم . رجوع به ابوالقاسم ... شود.
شرف الدین . [ ش َ رَ فُدْ دی ] (اِخ ) ابوجعفر احمدبن محمدبن سعید. ابن البلدی . رجوع به ابن البلدی ... شود.
شرف الدین . [ ش َ رَ فُدْ دی ] (اِخ ) ابوشجاع ارسلان خان ثانی . رجوع به ارسلان ... شود.
شرف الدین . [ ش َ رَ فُدْ دی ] (اِخ ) ابوطاهربن سعدالدین . رجوع به ابوطاهر... شود.
شرف الدین . [ ش َ رَ فُدْ دی ] (اِخ ) ابوعبداﷲبن فخرالدین عثمان بن علی معروف به بنت ابی سعد (کذا فی کشف الظنون و التصحیف فیه ظاهر). او راس...
« قبلی صفحه ۱ از ۶ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.